ترکمن سسی - عبدالغفور رومی امام جماعت مسجد نور بندر ترکمن و معاون امور طلاب و روحانیون حوزه علمیه قباء در گفتگویی پیرامون اهمیت هفته وحدت و عوامل موثر در تحکیم وحدت، نظرات خود را بیان کرد.
مشروح این گفتگو را اینجا می خوانید:
به عنوان فتح باب مصاحبه دلایل نامگذاری هفته وحدت و اهمیت این هفته را تشریح بفرمائید؛
باید توجه داشت که حتی نامگذاری هفته وحدت در ایام تولد حضرت ختمی مرتبت که ابتدای آن به نقل پیروان اهل سنت و پایان آن به عقیده شیعیان است هم تداعی کنندهی وحدت میان شیعه و سنی است. از طرف دیگر ماه ربیعالاول ایام شاد و مبارکی است، چه زمانی بهتر از ولادت پیامبر عظیمالشأن اسلام برای بحث در مقوله وحدت میان امت اسلامی وجود دارد؟
اهمیت دیگر این هفته زمانی آشکار میشود که به بافت مذهبی کشور ایران و سایر کشورهای منطقه توجه کنیم. همانطور که میدانید با اینکه مذهب رسمی کشور ما تشیع است و تعداد شیعیان در ایران بیشتر است، اما عدهی بسیاری نیز مذهب تسنن را انتخاب کرده و به آن معتقدند. بنابراین خدایی ناکرده وجود اختلاف میان این دو مذهب موجب میشود که در ایران اختلاف ایجاد شده و حتی امنیت کشور تهدید شود، در سایر کشورهای منطقه نظیر عراق افغانستان و... نیز اوضاع به همین ترتیب است. لذا حفظ وحدت و قرار دادن ایامی از سوی امام (رحمةاللهعلیه) علاوه بر برکات جنبههای مذهبی و شرعی از نظر همگرایی اجتماعی و حفظ امنیت در سطح ملی و بینالمللی نیز اقدامی بهجا و قابل تامل است.
وحدت شیعه و سنی چه آثاری به دنبال دارد؟
این سوال را حضرت امام خمینی(ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی در یکی از سخنرانیهای خود به خوبی جواب دادهاند. ایشان پیرامون اهمیت و جایگاه هفته وحدت و به طورکلی همدلی و دوری از تفرقه در میان مسلمانان میفرمایند: باید سران دولتهای اسلامی توجه داشته باشند که دشمنان اسلام اختلافاتی در عراق، ایران و دیگر ممالک اسلامی ایجاد میکنند، به این معنا که این اختلافات؛ اختلافاتی هستند که هستی جامعه اسلامی را به باد میدهد. باید با عقل و تدبیر به مسئلهی وحدت توجه ویژهای داشته باشند، به این معنا که بعضیها به اسم مذهب و به اسم اسلام میخواهند اسلام را از بین ببرند. دستهای ناپاکی هستند که بین شیعه و سنی در این ممالک اختلاف میاندازد، اینها نه شیعه هستند و نه سنی؛ اینها دستهای ایادی استعمار هستند که میخواهند ممالک اسلامی را از دست آنها بگیرند؛ ذخایر را از دست آنها بگیرند؛ بازار سیاه برای ممالک به اصطلاح مترقی درست کنند.
آیا "وحدت" فقط محدود به هفته وحدت است؟
قطعا حفظ وحدت، زمان و مکان نمیشناسد، حتی میتوان گفت یکی از پایههای دین مبین اسلام وحدت است چرا که در آیات، روایات و احادیث بر حفظ وحدت و اجتناب از تفرقه از طرف خداوند متعال و همچنین پیامبر اسلام(ص) تأکیدات فراوانی به مسلمانان شده است. در این بین میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
سوره مبارکه روم، آیات ۳۱ و ۳۲؛ از مشرکان نباشید، کسانی که در دین خود تفرقه ایجاد کردند و به دستهها و گروهها تقسیم شدند و هر گروهی به آنچه نزد آنهاست، دل خوشند. سوره مبارکه حجرات، آیه ۱۰؛ مؤمنان برادر یکدیگرند. پس میان دو برادر خود صلح و آشتی برقرار سازید و تقوای الهی پیشه کنید تا مشمول رحمت او شوید. سوره مبارکه آل عمران، آیه ۱۰۳؛ همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید و نعمت خدا را بر خود به یاد آورید که چگونه دشمن یکدیگر بودید و او میان دلهای شما الفت ایجاد کرد و به برکت نعمت او برادر شدید.
در سالهای اخیر بعضیها میخواهند از خود وحدت هم ابزاری برای تفرقه ایجاد کنند به این معنی که میگویند ایجاد وحدت یعنی یکی شدن مذاهب اسلامی یا ذوب شدن یکی از مذاهب در دیگری. نظر حضرتعالی در این مورد چیست؟
وحدت اسلامی به معنای یکی شدن مذاهب نیست، بلکه وحدت به معنای اتحاد و همبستگی پیروان مذاهب مختلف اسلامی است. آیاتی از قرآن و احادیث بسیاری از رسول اکرم(ص) بر ضرورت حفظ همدلی میان مسلمانان تاکید دارند.
حتی در نامگذاری این هفته نیز امام خمینی(ره) با تدبیری که داشتند هم نظر اهل تشیع و هم نظر اهل تسنن را لحاظ کردند؛ وقتی که فاصله زمانی میان ۱۲ ربیعالاول که سالروز ولادت پیامبر اسلام (بنابر روایات اهل سنت) تا ۱۷ ربیع الاول (بنابر روایات شیعه) به عنوان هفته وحدت نامگذاری شد پیام روشنی در دل خود داشت بر این مبنی که مسلمانان چه اهل تشیع و چه اهل تسنن باید با اتحاد و همگرایی از تفرقه بپرهیزند همچنین باید در تصمیمگیریها به نظر هر دو احترام گذاشت.
چرا دشمنان در تلاش اند وحدت شیعه و سنی را بر هم بزنند؟
جواب بسیار روشن است چرا که از صدر اسلام تا به امروز اتحاد مسلمین به ضرر کفار و دشمنان دین بوده است. در شرایطی که دشمنان اسلام تمام تلاش خویش را برای مبارزه و مقابله با اسلام به کار بستهاند و آشکارا اعلام میکنند «جهان اسلام در قرن بیست و یکم یکی از مهمترین میدانهای زورآزمایی سیاست خارجی آمریکاست» و «تقابل اصلی آینده جوامع بشری برخورد فرهنگ اسلامی و فرهنگ غربی است» تأکید بر مسائل اختلافی و تفرقه میان صفوف مسلمانان منطقی نیست.
در زمانی که مسلمانان میتوانند با توجه به جمعیت بیش از یک میلیارد نفر و منابع و امکاناتی که در اختیار دارند به عنوان یک قدرت تأثیرگذار در صحنه بین المللی مطرح باشند پرداختن به اختلافات و مسائل تفرقه انگیز نتیجهای جزو به هدر رفتن سرمایه ها و استفاده دشمن از این اختلافات، نخواهد داشت.
وحدت، عاشورا و قیام امام حسین چه ارتیاطی با هم دارند؟
گاهی از گوشهوکنار وسوسههایی شنیده میشود که عزاداری برای امام حسین (ع) باعث اختلاف بین اهل شیعه و سنت میشود. لذا بهتر است عزاداری نکنیم و یا حداقل بدون تبلیغات و سروصدا عزاداری کنیم! اما با کمی دقت، آشکار میگردد که این نگاه بسیار سطحی و سادهانگارانه است. این در حالی است که عزاداری امام حسین (ع) نه تنها باعث اختلاف و تفرقه بین صفوف مسلمانان نیست، بلکه عامل بسیار مؤثری در راستای تحکیم وحدت اسلامی است. برای تبیین این مدعا، توجه به چهار نکته زیر بسیار راهگشا خواهد بود: ۱- رواج عزاداری برای امام حسین (ع) در میان اهل سنت ۲- شخصیت یزیدبنمعاویه و عملکرد ضداسلامی او، ۳- ترکیب یاران امام حسین (ع) و لشکریان عمر سعد ۴- سخنان امام حسین (ع) از ابتدای شروع قیام تا انتهای آن. توجه به این چهار مؤلفه، روشن خواهد ساخت که عزاداری برای امام حسین (ع) میتواند از مؤثرترین عوامل وحدت و نزدیکی شیعیان و اهل سنت باشد.
عزاداری برای امام حسین (ع)؛ سنت اسلامی
عزاداری برای امام حسین (ع) و مقتلنویسی و سرودن شعر در رثای اباعبدالله (ع) از امور مرسوم بین عموم اهل سنت و حتی بزرگان و علمای آنها بوده است. توجه به این نکته، ما را از این اشتباه که عزاداری امام حسین (ع) سنتی صرفاً شیعی است، برکنار میدارد و درک صحیح این مسئله را نصیب ما میکند. در این راستا، توجه به سه محور ذیل، کافی به نظر میرسد.
عزاداری برای امام حسین (ع) در منابع اهل سنت
به گواهی اهل سنت، عزاداری برای سیدالشهدا (ع) سابقهای به درازای تاریخ اسلام دارد و به حیات پیامبر و سیره آن بزرگوار برمیگردد. منابع تاریخی اهل سنت بهوضوح این نکته را بیان نمودهاند که آن حضرت نخستین فردی بود که از شهادت فرزندش حسینبنعلی (ع) خبر داد و برای مظلومیت وی اشک ریخت. بهعنوان نمونه، به دو نقل زیر توجه کنید.
امام حسین (ع) نقل کرد: امسلمه خبر داد: جبرئیل نزد رسول خدا بود و تو پیش من بودی و ناگهان گریستی. پیامبر اکرم(ص) فرمود: بگذار فرزندم را. من تو را رها نمودم، پیامبر تو را برداشت و در آغوش کشید. جبرئیل پس از دیدن این منظره پرسید: آیا دوستش داری؟ پیامبر(ص) پاسخ داد: بلی. جبرئیل گفت: همانا امت شما بهزودی او را خواهند کشت. آیا میخواهی خاک سرزمینی را که در آنجا کشته میشود به تو نشان بدهم و آن را ببینی؟ گفت: بلی. پس جبرئیل بالهایش را گشود و زمین کربلا را نشان داد، پیامبر(ص) از آن حالت بیرون آمد و در دستش خاک سرخ بود.
ابنسعد، از مورخان و رجالشناسان معروف اهل سنت، نقل میکند: «علی (ع) در یکی از سفرهایش از کربلا عبور میکرد و عازم صفین بود و هنگامی که در مقابل قریه نینوا رسید، از همراهان پرسید: نام این سرزمین چیست؟ پاسخ داده شد: کربلا، با شنیدن نام کربلا، امام به گریه افتاد. به اندازهای که اشکهایش جاری شد و زمین را تر کرد. سپس افزود: روزی بر پیامبر اکرم (ص) وارد شدم، در حالی که وی میگریست. پرسیدم: چه چیزی شما را به گریه واداشته است؟ حضرت فرمودند: جبرئیل چند لحظه قبل نزدم بود و به من خبر داد که فرزندم حسین در کرانه فرات به قتل میرسد؛ جایی که برایش کربلا گفته میشود. بعد جبرئیل مشتی از خاک آن را به من داد و من آن را بوییدم و نتوانستم جلوی اشک خود را بگیرم.»
عزاداری بزرگان اهل سنت
با وجود فضای ضد حسینی که عباسیان از قرن دوم به بعد پدید آوردند و بهتدریج یاد و نام امام حسین (ع) را تهدید حکومت عباسیان و خطر امنیتی میدانستند، بزرگانی در میان اهل سنت عاشورا را از یاد نبرده و فداکاری فرزند پیامبر اسلام را در قالبهای گوناگون، بهویژه شعر، یادآور شدند. از جمله این بزرگان میتوان به محمدبنادریس شافعی، امام مذهب شافعیه اهل سنت، اشاره کرد.
این رهبر مشهور اهل سنت به جزو یک قصیده بلند که در سوگ امام حسین (ع) سروده است، قصیده دیگری نیز در عزاداری امام حسین (ع) دارد که تنها این بیت آن باقی مانده است: «ابکی الحسین و ارثی حججاها/ من اهل بیت رسولالله مصباحا».
با توجه به قصاید مختلف امام شافعی و جایگاه عظیم اهلبیت رسول خدا (ص) در میان اهل سنت، که بهطور طبیعی محبت خاندان پیامبر را در پی داشته، سوگواری مصایب آنان، از جمله عزاداری برای امام حسین را در میان آنان طبیعی مینماید. عبدالجلیل رازی قزوینی میگوید: «معلوم جهانیان است که بزرگان و معتبران ائمه فریقین از اصحاب امام مقدم بوحنیفه و امام مکرم شافعی و علما و فقهای طوایف خلفا عن سلف این سنت را رعایت کردهاند و این طریقت نگاه داشته، اولا خود شافعی که اصل است و مذهب بدو منصوب است، بیرون (افزون) از مناقب، او را در حسین و شهدای کربلا مراثی بسیار است و یکی از آنها قصیدهای که میگوید: ابکی الحسین و ارثی منه اهل بیت رسولالله مصباحا تا آخر قصیده با مبالغتی کمال و دیگر قصیدهای است که میگوید: تا وب همی... تا آخر همهی مرثیه اوست به صفتی که بر چنان معانی دگران قادر نباشند و مراثی شهدای کربلا که اصحاب بوحنیفه و شافعی را هست، بیعدد و بینهایت است...».
- نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- نظرات حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای اسلامی منتشر نمیشود.
- نظرات بعد از ویرایش ارسال میشود.