ترکمن سسی- در پی انتشار گفتگوی ترکمن سسی با تعدادی از علمای منطقه در خصوص رسم الخط ترکمنی، به لحاظ ارتباط موضوعی و در راستای روشن تر شدن جنبه های بیشتر موضوع ،مطلبی با تیتر فوق بازنشر می گردد که سال پیش در "سایت ترکمنیا" منتشر شده است.
مطلب منتشر شده در سایت ترکمنیا که به قلم محمد صفا سیدی تابستان 1396 نگاشته شده است به این شرح است:
ترکمن هایی که در ترکمن صحرای ایران زندگی می کنند از هر لحاظ ویژگی ها و تمایزات منحصر به فردی نسبت به ترکمن های ترکمنستان، افغانستان، عراق و سایر جاها دارند. روش تفکر، میراث علمی حداقل در اعصار گذشته اگر تفاوتهای جغرافیای را هم درنظر نگیریم به گونه ای متفاوت مثلا از ترکمن های کشور چین می باشد.
اگر نگاهی گذرا به تاریخ معاصر خودمان داشته باشیم این تمایزات کاملا آشکار و غیر قابل انکار است و باعث شده هر قوم ترکمن با ویژگی های تاریخی که داشته با توجه به ترکمن بودن خود تمایزات آشکاری را نسبت به همنوع خود احساس کند و هر کدام از این نواحی گاها به تمایزات خود افتخار کنند،
مثلا تاثیری که کمونیست بر مردم کشورهایی که تحت نفوذ این تفکر قرار داشتند کاملاً نمایان است و این تفکر نه تنها باعث اختلاف در چند دهه بین یک قوم شده بلکه باعث نگرش متفاوت نسبت به گذشته آنها و میراث فرهنگی و علمی ایشان گشته است.
مثلا استفاده از تاریخ میلادی، تعطیلات، جشن سال در چند کشور با یک قوم متفاوت گشته وحتی باعث مخالفت با فرهنگ پیشین خود شده است. وقتی صحبت از یک ترکمن ترکمنستانی می شود، ما با فردی روبرو می شویم که نزدیک یک قرن تحت نفوذ عقاید کمونیستی قرار داشته با پیشینه تاریخی خاص خود و تعلیمات خاص خود و گویش خاص، تعطیلات خاص و مراسمات خاص خود و با تفاوتهای کم و زیاد با اقوام همگون و وقتی از ترکمنها در ایران صحبت می کنیم ،این ویژگی ها هم در بسیاری از جهات خاص خود ترکمن ایرانی است که گاه تفاوتهای اساسی با ترکمن ترکمنستانی یا چینی دارد.
اگر تاریخ را ورق زده به صد سال یا دویست سال قبل برگردیم این تفاوتها بسیار کمتر بوده ، و ترکمن امروزی با منطقه ای که زندگی می کند متفاوت از ترکمن چند قرن پیش خواهد بود حال اگر هجوم تکنولوژی وسرعت عجیب علم در دهه های اخیر را هم به آن اضافه کنیم تفاوت بسیار محسوس خواهد بود.
اما سوالی که می توان مطرح کرد این است کدام یک از ترکمن ها که در مناطق مختلف حکومتی زندگی می کنند بیشتر فرهنگ قومی و ارزشی خود را حفظ کرده اند؟ برای ترکمن که به این نام برازنده شده چه چیزی ارزش و چه چیزی ضد ارزش به حساب میآید؟ باعث حفظ زبان ، دین و فرهنگ زبان اصیل در اعصار گذشته چه کسانی و کدام مراکز بوده اند؟ مثلا اگر شعر را به عنوان ابزاری در نظر بگیریم که باعث حفظ زبان ترکمنی شده سرآمد این شعرا چه کسانی هستند و پرورش یافته چه مرکزی هستند؟
آیا غیر از این است که مختومقلی به عنوان زبان گویای ایل ترکمن (سوزلار مختومقلی دیلی توركمنینگ ) کمینه، ملا نفس، دولت محمد، ...پرورش یافته مراکز و مدارس دینی و حوزوی بوده اند، چه کسی می تواند نقش این حوزها و دین را در پرورش فکری ترکمن یا ترک ایمان انکار کند؟
چنین مدارس دینی قبل از استیلای کمونیست در کشورهای آسیای صغیر یا تجدد گرایی در خاورمیانه در بین کشورهای ترک زبان مثل ترکیه چگونه بوده است و وضعیت کنونی آنها چگونه است در کجا چنین مراکزی رشد یافته اند و در کجا تنزل پیدا کرده اند؟
در ترکمنستان بعد از استیلای کمونیست نه تنها چنین مراکز دینی افزایش نیافت بلکه به شدت با هر حرکت مذهبی و قوم گرایانه مخالفت و سرکوبی صورت گرفته، که این امر باعث شد پس از چند دهه ترکمن های با نگرش متفاوت تربیت شوند ،در ترکیه آموز های لاییکی و تجدد خواهی موجب تغییر الفبای ترکها گردید، اما در ایران چطور!؟ نه تنها رشد مراکز علمی دینی کاهش نیافت بلکه موجب رشد این مراکز به صورت چشمگیر خصوصا بعد از انقلاب اسلامی گردید، حوزهای دینی و دانش آموختگان آن به شدت افزایش یافتند، در این حوزها زبان ترکمنی به صورت نوشتاری و زنده مورد استفاده قرار گرفت.
ترکیب قواعد و لغات ترکمنی با عربی در این حوزها هم به روال قبل ادامه داشت ،و تاثیرات زبان فارسی هم کم نبود ولی با همه این احوالات میراث گذشتگان در این حوزها تدریس می شد، حوزهایی وجود داشتند و دارند که رونق السلام علامه وفایی که در زمینه فقه به زبان ترکمنی و همچنین کتاب ثبات العاجزین صوفی الله یار در زمینه عقیده را به طلاب آموزش می دهند وحتی شاگردان خود را اجبار می کنند هزار بار این کتاب را تکرار کرده و از بر کنند زبان ترجمه این علما از عربی به ترکمنی است.
أشعار مختومقلی در بعضی از این حوزه ها تدریس می شود، با این تفاسیر که گذشت ،می توانیم کانونی را که باعث حفظ و رشد فرهنگ دینی و ایمانی ترک های ایمانی شده همین نقطه از دنیای ترکمنها بدانیم وبه آن افتخار کنیم ، که نه تنها ویراستار آموزشهای علمی خیوه و بخارا هستند، همان مراکزی که مختومقلی و مختومقلی گونه ها در آن پرورش یافته اند، بله ویراستار مذهب و ترک ایمان هستیم نه ترک خالی و نه ایمان بی ترک بدون کم وکاستی، این زبان همان زبان مختومقلی هاست واگر قرار باشد نوع نگارش و تلفظ کلمات در مسیری غیر از میراث گذشتگان صورت گیرد بدون حضور این مراکز دینی و مذهبی بی فایده و جز ایجاد دو دستگی نیست چون زبان نوشتاری ترکمنی به صورت عملی بیش از هر جای دیگری در این مراکز استفاده می شود و خواهد شد .
لزوم دست یابی به نگارشی واحد در زمینه نوشتار ترکمنی کاملا محسوس و لازم می نماید أما جدای از این مراکز و عدم جلب رضایت اولیاء دین که الحق نسل به نسل این فرهنگ و مذهب را حفظ کرده اند جز جدایی از افکار و نگرش ترک ایمانی ما نخواهد بود و تا علما انگشت تایید بر هر نوع تغییر در زبان و رسم الخط نزنند این حرکتها جز ایجاد دو دستگی نخواهد بود که آثار شوم تفرقه بسیار مخرب تر از ایجاد رسم الخط جدید در زمینه فرهنگی خواهد بود.
پژوهشگرانی که در زمینه نوشتار جدید زحمت می کشند باید بدانند که قضیه ترکمن صحرای ایران متفاوت از داستان و سرگذشت ترکمن های دیگر می باشد و نسخه ای که برای آن پیچیده می شود برای مردمی با نگرش دینی و کشوری متفاوت با آنها هستند تا هم بتوانند فرهنگ ترکمنی خود را حفظ کنند هم از ایجاد ایجاد دو دستگی جلوگیری کنند .
باید به این سوال پاسخ داده شود که جایگاه مراکز دینی و علما در رسم الخط جدید کجاست؟ تغییر نوشتار عربی به صورت ترکمنی در ترکمن صحرای ایران به گونه ای نیست که مانند کشور ترکمنستان مخالفت هایی با آن شود و راه خود را ادامه دهد اینجا دیار علمای بزرگ از گذشته تا به حال است ،مردم در اینجا افتخار می کنند که به زبان قرآنی می توانند جواب السلام علیکم را بدهند، پس اگر نیاز به تغییر است نسخه ای متناسب با ترکمن صحرای ایران اسلامی بپیچند و مهر تایید علمای دین را بگیرند تا بتواند همه گیر و موثر باشد در غیر این صورت به هر نامی بانی اختلاف نشویم که دلی پر خون از اختلاف و دودستگی داریم.
والسلام علی من اتبع الهدى
محمد صفا سیدی تابستان 1396
دیدگاهها