c_300_250_16777215_10_images_64623.jpg

ترکمن سسی - امان محمد خوجملی : گاهی اوقات و در برخی موارد در فهم معانی کلمات و جملات دچار مشکل می شویم. خیال می کنیم غیرت و شجاعت یعنی چنگ و دندان نشان دادن. غیرت یعنی کتک و ضرب و شتم و کشتن و از پادرآوردن.

 

کسی که در مقابل فحش و توهین و ناسزا و بی احترامی، مدارا و خویشتن داری بکند می شود بی غیرت. همین فهم نادرست و نامناسب از غیرت و شجاعت در جامعه خشونت را افزایش و گاهی هم به قتل و خون ریزی ناخواسته منجر می شود که شاهد ماجراهای آن هستیم. کسانیکه گاهی مرتکب قتل می شوند لزوماً افراد جانی و جنایت کار نیستند ولی فهم نادرست از غیرت و شجاعت سبب ساز آن است. حالا به چند موارد آن اشاره می کنم.


1 – چند سال پیش خودم مینی بوس کار می کردم یک روزسرد زمستانی همه داخل مینی بوس نشسته بودیم، یک پسر جوان با دو خواهرش داخل مینی بوس نشسته بود و یک پسر جوان هم با سه خواهرش از کنار خیابان عبور می کرد. بعد از چند لحظه ای این پسر جوان( عبوری از کنار خیابان) آمد آن پسر جوان داخل مینی بوس  را با یک لحنی از ماشین پیاده کرد و برد. منهم کنجکاو شدم دنبالش رفتم و بعد جلویش راگرفتم و گفتم: این پسره را کجا می بری؟ گفت: می برم به نیروی انتظامی. گفتم: مگر چکار کرده؟ گفت: به خواهرهای من دست تکان داده. من از پسره پرسیدم شما به خواهرهای ایشان دست تکان دادید؟ گفت: نه، شیشه ی ماشین بخار گرفته بود آنرا با دستم پاک کردم. ایشان خیال کرده من به خواهراش دست تکان دادم. بعد با وساطت من او مجبور شد آن پسره را رها بکند. ببینید همین یک اتفاق ساده ناشی از سوءتفاهم  بوجود آمده، نزدیک بود به یک ماجرا تبدیل شود.

2 – چند سال پیش در یک روستایی یک نفر همسایه اش را به خاطر یک اختلاف پیش پا افتاده به قتل رساند. بعد قاتل دستگیر و محاکمه و به مجازات قصاص محکوم شد . بعد همسایه ها و مردم روستا به رهبری یک نفراز همان روستا از خانواده مقتول رضایت گرفتند و قاتل از مرگ نجات یافت. بعد از چند سال از زندان آزاد شد. همین آدم یک روز در عروسی نشسته بود و مرتب می گفت: ما می توانیم، ما می توانیم!!!. منظورش این بود ما می توانیم آدم بکشیم. احساس کردم به کاری که کرده بود افتخار می کند. یعنی من غیرت دارم  من شجاعت دارم. کسی هم در آن عروسی به او اعتراض نکرد. در صورتیکه قتل و آدم کشی یک خطای بزرگ و از گناهان کبیره است. کسی که این کار را بکند نباید در میان جمعیت سرش را بلند بکند. ولی او چنین احساسی نداشت.!! او احساس شرم نمی کرد چقدر مردم را به دردسر انداخته و مردم برایش هزینه و پول جمع کرده بودند تا از طرف رضایت بگیرند.

3 – چند وقت پیش یک جوان تعریف می کرد جوانان فلان شهر بسیار با غیرت و شجاع هستند. چون ماموران نیروی انتظامی نمی توانند در فلان محله و فلان خیابان ظاهر بشوند. چون همه ی جوانان متحد و یک پارچه ماسک می پوشند و ماموران را حسابی کتک می زنند. منهم در جواب ایشان گفتم: پس این نظم و امنیت را چه کسی باید بر قرار بکند؟ فردا یک قتلی اتفاق افتاد چه کسی باید رسیدگی بکند؟  اگرمامور نیروی انتظامی در هر چهار راه وجود دارد به خاطر این است ما قانون و مقررات را رعایت نمی کنیم. سرعت گیر به خاطراین است که ما تابلو را رعایت نمی کنیم. در کشورهای پیشرفته صنعتی از این چیزها خبری نیست چون افراد متمدن و پیشرفته و توسعه یافته و تربیت شده هستند. به خاطر همین هزینه اداره مملکتشان هم نسبت به ما بسیاراندک است. افراد نمی دانند این نوع غیرت و شجاعت به ضرر مملکت است و هزینه اداره مملکت را بالا می برد و آن پولیکه قرار است صرف توسعه کشور شود صرف ایجاد امنیت و رفع مزاحمت می شود.

4 – ما خودِمان هم که جوان بودیم با خود کارد حمل می کردیم. یک روز یکی از پیرمردهای روستا که آدم بسیار با تجربه و محترمی بود کارد را از جیب ما در آورد و گفت: بچه ها هرگز با خودتان کارد حمل نکنید و گفت: آدم وقتی کارد همراهش باشد خیال می کند دولت پشت سرش است و غیرت و شجاعتش چند برابر می شود این خیلی خطرناک است و ناخواسته مرتک قتل می شوید و خانواده ی خود را بد بخت و بیچاره می کنید. اوبا اینکه آدم بی سوادی بود ولی با تجربه ی روستایی خود می گفت: چرا به جوانان می گویند: جاهیل(جاهل) جاهیل یعنی کم عقل یعنی نادان یعنی کسی که هنوز عقلش کامل نشده است. نصحیت او برای ما بسیار مؤثر بود.

5 – یک اتفاق جالب هم قبل از انقلاب افتاده بود. یکی از خانواده ها از داخل بالششان یک «دعای سه گوش کاغذی» درآمده بود.همان دعای که آخوندها یا ملاهای روستا برای دندان درد یا گوش درد بچه ها می نویسند که هنوزهم در بعضی ازروستاها معمول است. یکی از همسایه ها گفته بود این دعا را پسر فلانی به شما داده است. با همین حرف دو تا برادر بلند شده رفته بودند آن بیچاره را که از هیچ چیز خبر نداشت موقعی که از سر کار بر می گشت تا آستانه مرگ کتک زده بودند. به خاطر یک توهَم به خاطر یک اتهام ثابت نشده و ساده و پیش افتاده. آن بیچاره چندین روز درد کشید در آخر سراز روی ترس شکایت هم نداد و گفت: من اینها را به خدا می سپارم که خدا خودش جواب اینها را می دهد. همه ی اینها به خاطر این است من غیرت دارم شجاعت دارم می باشد و نادیده گرفتن آنرا برای خودشان عار و ننگ می دانند. یک انسان توسعه یافته و فرهیخته با بزرگ منشی می تواند همه ی اینها را نادیده بگیرد و اگر هم درست باشد به راحتی گذشت کند و ببخشد و جلوی یک دعوای ناخواسته را بگیرد. انسانهای بزرگ مشکلات بزرگ را هم ساده می کنند ولی انسانهای کوچک و توسعه نیافته کارهای ساده را هم پیچیده می کنند که ضررش به همه می رسد./امان محمد خوجملی - 16/5/1396

نوشتن دیدگاه

مخاطبان گرامی، برای انتشار نظرات لطفا نکات زیر را رعایت فرمایید:
- نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- نظرات حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های اسلامی منتشر نمی‌شود.
- نظرات بعد از ویرایش ارسال می‌شود.


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

 

ترکمن سسی

turkmensesi

تبلیغ

 

نوین وب گستر