امان محمد خوجملی:از کنار گسترش عیدگاهها در روستاهی کوچک به راحتی نمی توان گذشت.
امسال برای خواندن نماز عید فطر به اتفاق پدر و خانمم به شهر تازه تاسیس تاتارعلیا رفتیم . دو سه سال است به آنجا می رویم چون دو خواهر ویک برادرم آنجا هستند پدرم دوست دارد بچه ها و نوه هایش را ببیند.علت اصلی این می باشد و گرنه نزدیکترین روستا برای خواندن نماز عید فطر روستای ساری بخش می باشد.
تو راه روستاهاییکه در آنجا نماز عید فطر بر گزار می شد را می شمردم. روستای ساری بخش،باغلی مرامه، تاتارعلیا ،قورچای، نظام آباد یا نگین شهر،قورپلجه، آق آباد و شاید چند روستای دیگر هم باشد که ما خبر نداریم.
گویا در فقه اسلامی نماز عید فطر درشهرها باید برگزار شود نه در روستاها. حالا در روستاهای تاتار علیا و نظام آباد که به شهر تبدیل شده اند اشکالی وارد نیست. اما چه چیزی سبب می شود که بعضی از روحانیون محترم در روستاها هم به این امر مبادرت بکنند جای سئوال دارد.
جامعه شناسان معتقدند برای دانستن علت هرامر و کشف حقیقت آن اول باید منفعت یا سودهای احتمالی را از آن جدا کرد تا میزان خالص حقیقت یا واقعیت مشخص شود.
بنده از چند نفراز دوستان علت امر را جویا شدم همه می گفتند: ثواب. من گفتم: غیر از ثواب هم یک چیزی است شما آنرا باید کشف کنید.همه فقط می گفتند ثواب. من گفتم: یک کباب هم توی این مسئله است شما خبر ندارید آنهم تریبون می باشد، شما این تریبون را دست کم نگیرید. گفتم: می دانید روی این تریبون چه غوغایی است؟ روحانیون بیش از سیاسیون به این امر علاقه مندند.
چند سال پیش که نماز عید فطر فقط در گنبد برگزار می شد به یکی از برگزار کنندگان مراسم که آن موقع یکی از دوستان مان بود والان نیست،گفتم ما که از این سخنرانیهای تکراری خسته شدیم بهتر نیست یک روحانی جدید بیاورید تا سخنرانی جدید ارائه بدهند.او در جواب من گفت: آن چهار روحانی محترم( دوتای آنها فوت کرده اند که خدا رحمت کند) سالخورده را می بینی که غیر از خودشان کسی را به آنجا راه نمی دهند اصلاً انحصار طلبی اینها قابل توصیف نیست.
الان در روستاها هم روحانیون جوان زیادند خب اینها برای خودی نشان دادن تریبون می خواهند. خب این تریبون در شهر ها به آنها داده نمی شود پس مجبورند این تریبون را خودشان درست کنند وهرکس در روستای خودش برای مردم صحبت بکنند. حتی این برادران عروسی روستاها را هم تصرف کرده اند و به جای آواز بخشی ها صدای برادران روحانی بگوش می رسد که مردم را به دینداری دعوت می کنند. البته به عروسیها با دعوت صاحبان عروسی می آیند چون قبلاً روحانیون محترم با سخنرانیهای هفتگی و جلسات تفسیر قرآن قلبها را تسخیر کرده اند و این افراد دوست دارند در مراسم عروسیشان هم چنین بر نامه ای داشته باشند و این در جای خود هیچ عیبی ندارد.
این افزایش افراد مذهبی با دیدگاه خاص را هم نشان می دهد که با آدمهای اوایل انقلاب اندکی تفاوت دارند.حالا با این تفاسیر بهتر است میزان ثواب و کباب(تریبون) آنرا جداگانه ارزیابی کرد که کفه کدام طرف سنگینتر است؟ کفه ی ثواب یا تریبون؟ تا میزان خالص آن مشخص شود. البته این دو تا چندان منافاتی با هم ندارند اما علاوه بر ثواب لذت شهرت و منزلت را هم نمی شود نادیده گرفت.
دیدگاهها
آیا واقعا این عزیزان به خاطر کباب! این کارها رو انجام می دن
از چندتاشون سوال کردی؟