ترکمن سسی : نورمحمد دانشمند - تصور کنید یک صف طولانی جلوی فروشگاهی بزرگ ایجاد شده و مردم به نوبت خرید می کنند. احتمالا حدس می زنید صف مرغ و تخم مرغ باشد یا روغن یا چیزی مثل آن.
کسی انتظار ندارد که چنین صف بلندی برای خرید کتاب باشد. چنین صف هایی البته در برخی کشورها در این جهان پهناور تشکیل می شود. آنجا فرهنگ و دانش در کانون توجهات است و نقش مهمی در جامعه آن دارد. بسیاری از پیشرفت ها و گام های بلند بشری در طول تاریخ مدیون کتاب و کتابخوانی و ارج نهادن به علم و دانش بوده است.
اما در جامعه ما خرید کتاب جزو نیازهای دست چندم است؟ خواندن کتاب، ارزش گذاری به اندیشه و تفکر چه جایگاهی دارد؟ در سلسله مراتب اجتماعی ما فرهیختگان، اندیشمندان و متفکران چه میزان قدر می بینند و بر صدر می نشینند؟ دانش و دانایی چه میزان به عنوان محرک اجتماعی شناخته می شود؟ صاحبان فکر و خرد و نخبگان ما از ثروت و منزلت اجتماعی و ... چه سهمی دارند؟
متاسفانه سالهاست سرانه مطالعه در جامعه ما پایین است و علیرغم اینکه دوست داریم جایگاه بهتری داشته باشیم اما همچنان آمارها به دلایلی ناامید کننده و آن یار مهربان هنوز تنهاست.
عموما پدیده های اجتماعی درهم تنیده هستند و مسائل اقتصادی و فرهنگی و ... برهم تاثیر می گذارند و از هم تاثیر می پذیرند. بر این مبنا فرد در جامعه به شیوه مستقیم و غیر مستقیم یاد می گیرد که کدام موارد در جامعه ارزش است و کدام ها نیست. ارتقای سرانه مطالعه در جامعه نیز بی ارتباط با این مباحث نیست و نیازمند تغییر در زاویه نگاه هاست. بدین نحو که فرهنگ و دانش به عنوان محرک اجتماعی، ارزش و جایگاه شایسته ای داشته باشد و به حاشیه نروند. کتابخوانی ارزش واقعی جامعه باشد و اندیشمندان، روشنفکران و متفکران نقش های فعال تری ایفا کنند و این موضوعات برجسته سازی شود.
معمولا افراد برای هر تصمیمی و انجام هر کاری دلیلی دارند. فرد از خود می پرسد چرا باید مطالعه کند.با کتاب خواندن چه تغییری در وضعیت او ایجاد می شود. چه نیازی به مطالعه دارد. اساسا نیاز فاکتور مهمی است. گفته اند نیاز عصاره اختراع است. اگر احساس نیاز بکند یا راهی پیدا می کند یا راهی می سازد. اندک افرادی هم پیدا می شوند که عاشق کتاب و کتابخوانی هستند. عموما افراد با همان برداشت کلی و ارزش های غالب جامعه رفتار می کنند و این حکایت همچنان ادامه دارد.
دیدگاهها