ترکمن سسی - نازمحمد یگن محمدی فعال فرهنگی ترکمن در تبیین اندیشه های مختومقلی فراغی به عنوان خلیفه ادبیات مشرق زمین و سلطان شاعران آسیای مرکزی از دیدگاه ظلم ستیزی و عدالت طلبی مقاله ای نوشته است که در زیر می خوانید.
"ایلیم گونیم بولماسا
آییم گونیم دوغماسین"
سپیده میزند ،خورشید طلوع میکند، غروب میکند،قرن هجدهم ادامه می یابد، ترکمن ها در دوره فئودالیزیم زندگی میکنند،و اکثریت مردم از طریق زراعت کشت و کار و دامداری تامین معاش مینمایند.دوران حکومت پادشاهی ایران،امیرنشین بخارا و خان خیوه میباشد.فعلا از قشون کشی روسیه از نظر زمانی جلو هستیم.از هر طرف حاکمان وقت جهت گرفتن باج و حراج و مالیات به تاخت و تاز و ویرانگری مشغولند،دوره ای است که در برابر فشار و هجوم لشکریان تجاوزگر مردم هیچ راهی جز فرار به سمت صحرای قره قوم را ندارند.
به محض اینکه رعایا از یورش ها و حملات همسایگان امنیت نسبی بدست می آورند،سرداران طوایف با بیگاری کشیدن از طبقه زحمتکش و مستضعف،دار و ندارشان را بزور از آنها می ستانند.
راه برون رفت از این چنین وضعیت اسفناکی بسیار مشکل است.
اختلافات و دعاوی توسط سالخوردگان و ریش سفیدان حل و فصل میگردد،در صورت لاینحل ماندن موضوع به حکمیت قضات کشیده میشود.
دوره، دوره عشیرتی و کوچ نشینی است.و اکثریت جماعت کوچ نشین هستند،دوره گذار به موقعیت و وضعیت نیمه اسکان و اسکان.
زمانه ای که در حوزه ها و مدارس بخارا و خیوه الهیات و علوم انسانی و تاریخ و ادبیات تدریس میشود ،این حوزه ها و مدارس محل مراجعه تشنگان طالب علم و ادب و حقیقت هستند.
در آن دوره نویسندگان و شاعرانی نظیر دولت محمد آزادی ،عندلیب،و شاه بنده ظهور مینماید،فرزند دولت محمد آزادی مختومقلی فراغی بدنیا میآید،مختومقلی از پدرش معلومات فراوانی فرا میگیرد.این شاگرد با ذوق و استعداد تصمیم میگیرد که در خیوه مطالعه و تحقیق نماید.در مدرسه شیر غازی خیوه با مطالعه قرآن کریم و سایر کتب مذهبی زیر نظر روحانیون و علما مکتب اسلام و تاریخ آن را فرا میگیرد.
در زمینه تاریخ و ادبیات کتاب های بسیاری از جمله افسانه گوراوغلی و آثار شاعران و نویسندگان ترکمن و غیر ترکمن را مورد مطالعه قرار میدهد،در مدرسه شیر غازی سه سال تحصیل میکند و تعلیم و تربیت را به کمال یاد میگیرد.با رشد و تعالی معلومات خود به طرف نواحی اترک مکانی که قبلا در آنجا زندگی میکرد میان مردم خود باز میگردد.
در شعری تحت عنوان گوزل شیر غازی ،این ایام را به تصویر میکشد
چند بیت از شعر:
مکان ایلأب اوچ ییل ایدیم دوزینگی
گیدر بولدیم خوش قال گوزل شیر غازی
اوتیردیم قیشینگی بهار یازینگی
گیدر بولدیم خوش قال گوزل شیر غازی
حقدان بیزه بویروق باغلی دیر بیلیم
سنده تعلیم آلدی آچیلدی دیلیم
گلسین دیب قارایار اول گرکز ایلیم
گیدر بولدیم خوش قال گوزل شیر غازی
مفاهیم و مقولاتی که از زندگی استنباط میکند نخست اینکه اجرای دستورات و انجام فرائض دین اسلام را بر هر مسلمانی واجب میداند،و عقیده دارد که این امر موجب عطوفت و مهربانی،عشق و محبت بین آحاد مردم و اتحاد میشود.دوم با ظلم و ستم ظالمان بر اقشار محروم و مظلوم عمیقا آشنا میشود. و بهره کشی از گرده مستضعفان را زیر تازیانه انتقاد شدید قرار میدهد،رهایی آنها را از زیر یوق ستمکاران به بزرگترین آرمان و دغدغه فکری مختومقلی تبدیل میشود. مختومقلی خواهان آنست که مردم در کمال آزادی و امنیت و سلامتی و خوشی روزگار بگذرانند،قطعه ای از شعر "احسان قایسی بیلینمز"
دردیم باردیر دیاریمدان دوریمدن
خیر قیسی ،احسان قیسی بیلینمز
ظالیملارینگ جفاسیندان جوریندن
اسلام قیسی ،ایمان قیسی بیلینمز
صحبتینده حق کلامین سویلأن یوق
مجلسینده بیر نصیحت إیلأن یوق
حرام قیسی حلال قیسی سایلان یوق
سود قیسی دیر، زیان قیسی بیلینمز
هنگامیکه نام مختومقلی ، سلطان شاعران ادبیات خاور زمین طنین انداز میشود ،مقولاتی نظیر کار و زحمت و فقر و تلاش و زندگی مشقت بار و طاقت فرسای مردم ستم دیده زیر چکمه های خوانین ظالم به ذهن متبادر میشود،مختومقلی بی عدالتی دوران و بیرحمی خان ها را بازگو می کند.800سال پیش در ادبیات قدیمی ترکمن در دیوان شعر شاعران از جمله در دیوان شعر پیر و عارف بزرگ "یونس امره" نیز مظلومیت ها و گرفتاری ها و مشکلات مردم و ظلم و ستم خان ها مشاهده میشود.اما نگاه مختومقلی به این تم و موضوع دیدگاهی خاص بوده و این دیدگاه او را بعنوان شخصیت متفکر و مبارز معرفی میکند.شمشیر سخنان و فهم و قلمش فوق العاده تیز و برّنده است.شیوه بیان بینظیر و بیانات پر محتوا ،گویی در طی قرون و اعصار جایگاه رئالیسم ادبی نسبت به رمانتیسم به تدریج وسعت می یابد.مختومقلی ظلم و ستم و بی عدالتی های عصر خود را دلنشین ،عامه فهم و بی پرده در قالب اشعار هنرمندانه ،ظریف و با مهارت ویژه عرضه میکند.اگر بخواهیم تنها یک شعر عدالت خواهانه و ظلم ستیز مختومقلی را ارزیابی کنیم به جرأت میتوان ادعا کرد که این ستاره تابناک علم و ادب در صدر مبارزان راه حق و حقیقت قرار دارد.
از نظر اصول تکنیکی و فنی انشا و سرودن اشعار در تاریخ ادبیات مقام و جایگاه کم نظیر و ممتازی را احراز می نماید.
اینک نظری بیندازیم به شعر دلالت یاغشی:
"دلالتياغشي"
اصلا آدمزاده آجي سوز اورمانگ
فقيره - مسكينه دلالت ياغشي
بخيله اوغرامانگ، گولر يوز برمانگ
مهم بيتيرماگه كفايت ياغشي
يتيمي گورنگده، گولر يوز برگيل
قولدان گلسه، اونگا طعام-دوز برگيل
بير غملي گورنده، شيرين سوز برگيل
انتاني قولدارا حمايت ياغشي
ييگيت اولدور ــ سوزه ايلهسه عمل
قولدان گلمز ايشه اتمهسه جدل
اللهنينگ امرينه قيلماغيل بدل
بگه ــ بريم، شاهه ــ عدالت ياغشي
غريبليق بير درددير ــ آدم اولدورمز
اولدورمهسه، دييرليكده گولدورمز
ايت هم آريقليغين قوردا بيلديرمز
البته، دوشمانا سياست ياغشي
مختومقلي، شكر، شيرين ديل بردي
شجرلر گوگريب، ثمر گل بردي
گوراوغلي ريحانه نيچيك يالباردي
"آمان دير" ديينه ديانت ياغشي
قسمتی از شعر "دؤکه باشلادی":
گومیلدی دریالار ییقیلدی داغلار
یتیم لر گوز یاشین دوکه باشلادی
اوررامسیدان بولان حرامخور بگ لر
یووردی بر یانیندان ییقا باشلادی
دونیاده سویتخورینگ پول ییغمه دردی
بایلارینگ مال لاری بی زکات اردی
توبه ادینگ گوزیم بر یامان گوردی
دوست دوستونگ کونگلینی ییقا باشلادی
بخشی از شعر "بولار سن"
قیامت دان بیر سوز دییدیم بایاقدا
قاراو باردیر یر سیز اورلان تایاقدا
ظلم لار خوار بولار قالار آیاقدا
غریب سن آغلاما شیر تک بولار سن
شاعر با فراست دوره کلاسیک نسخ بی بدیل و لایزال ادبیات عامه را با غنای زبانی آموخته و ادبیات را با خواستها و آمال و آرزوهای مردم در هم میامیزد ،چون در خانواده ای رنجبر و درد کشیده رشد و پرورش یافته درد و رنج اجتماع را با درد خودش هم جهت میابد،و در بیان این آلام و آمال به چنان درجه ای از قدرت و استحکام زبانی میرسد که زبان گویای ترکمن نامیده میشود (ترکمنینگ سایران دیلی)فرد فرد انسانها پذیرای اشعار و اندرزهای این بزرگ خلیفه ادبیات شرق و آسیای میانه بوده و این پندها و سروده ها از دل بر آمده و بر دلها نشسته است شاعر فقیر و اندیشمند ملامحمد ولی کمینه این ستاره درخشان آسمان شعر و ادب را چنین ارزیابی میکند:
کوپ واقالار گوریب گیتدی
اولار حقدا دوریب گیتدی
سوز میدانینگ اوراغنی
مختومقلی اوریب گیتدی
شخصیت شهیر و علمی ترکمنستان کاندیدای علم زبانشناسی استاد عالی رتبه دانشگاه، مرحوم پروفسور دکتر ماتی کوسایف،مختومقلی بزرگ و گران سنگ را چنین وصف میکند:
"مختومقلی مداوم و خسته گی ناپذیر کار کرده و زحمت کشیده به مردمش خدمت کرده و اشعار جاودان و ابدی خلق کرده است سهم و نقش والایی در گنجینه نقصان ناپذیر و تمام ناشدنی ادبیات جهانی ایفا نموده هست." نور روشنایی ستاره ای را که در قرن هجده در آسمان ادبیات آفریده است با مرور زمان و گذشت روزگار روز به روز درخشنده تر پرتو افشانی میکند.فرزند توانا و شایسته دولت محمد آزادی جنت مکان دارای معلومات و دانش و بینش ژرف و پربار میباشد.بخش هایی از اشعار زرین را که به کاروان شعر و ادب هدیه نموده است را بازگو می شویم:
کیم لرده آلتین تاجدور
کیم لر سائل محتاجدور
کیملر دویبدن غلاجدور
کیم یوفک حالی گوزلار
کیم نان تاپماز ایماگه
کیم یر تاپماز قویماغه
کیم دون تاپماز گیماگه
کیم ترمه شالی گوزلار
در این مسمط مربع کلمات را چنان با مهارت به هم گره می زند که،گویی قالی نفیس زر بافتی استادانه بافته شده است.ولی تار و پود و دیدگاه همان دیدگاه و موضع حمایتی از تهی دستان و پا برهنگان مظلوم و ستمدیده است و این است راز ماندگاری و جاودانگی.هیچ آفرینشی در جهان جاودانه نیست،جز پدیده هنر .با چنان آفرینش های هنری است که با شاعران مشهور دنیا همردیف و جاودانه میشود
و حالا قطعاتی از شعر «قاچا باشلادی»
ایندی بیلدیم زامانینگ آزانین
یامانلار یاخشی دان قاچا باشلادی
قایته بد اصل لار اصل زاده دان
پسند ادمان توره گچه باشلادی
ریا بولدی کوفینگ اوقان نمازی
تنگری هیچ بیریندن بولمادی راضی
پیغمبر اوریندا اوتورون قاضی
پاره اوچین الین آچا باشلادی
شالاردا قالمادی حکم عدالت
بیر پول اوچین مفتی برر روایت
بیل بو ایش لر نشانه قیامت
ظالم لار بو یوردی ساته باشلادی
قاضی بولان بر جواب ده دورمادی
گیجه محنت تارتیب کتاب گورمهدی
شریعت یولیندا دوغری دورمادی
نفس اوچین ایمانسیز اوته باشلادی
فقیر لار حور لانیپ یوزین سارالدیب
کیم تورینی تافیب یوزونی قیزاردیب
ظالم لار مظلومه سیرتین قاباردیب
غامچی سیندان قانلار ساچا باشلادی
مختومقلی قلندر و درویش مسلک و با قناعت بوده است.هیچگاه به مال و منال دنیا چشم ندوخته است بلکه بر عکس به خاطر حمایت از منافع مردم با کسانی که دنیا پرست بودهو تابع هوای نفسانی شب و روز حرص مال دنیا را خورده و چشم و دل سیر نشدنی و طماع بوده اند به چالش و مبارزه بر می خیزد.امثال افراد حریص، آزمند و بسیار خواه، نزول خوران، ظالمان،خان ها، قضات رشوه گیر، قاضی القضات رشوه گیر و به ویژه با حاکمان مستبد و پادشاهان ستم گستر.
در این مبارزه حق و باطل ، بطور مداوم با گفتارهای به حق خود به سمت این جنایت پیشگان نشانه روی می کند، و از دست چنین پست خصلتان در رنج و عذاب هست.
در یکی از اشعار خود تحت عنوان " فتاح " ،لباس غضب بر تن می کند و انتقادات کوبنده و شدیدی علیه این زالو صفتان به عمل می آورد. زه تیر و کمان خود را با قدرت هر چه بیشتر و پر توان تر کشیده و با تمام نیروی خود به سمت این فرو مایگان و پست فطرتان تیر رها می کند.
گوش جان می سپاریم به قطعاتی از این سروده:
ایران،توران بوگون قولینگ آستیندا
سورگین ایندی بو دورانی سن فتاح
کلی ترکمن اوینار چولینگ اوستوندا
دوکمه بیلگیل ناحق قانی سن فتاح
بوگون شاه سن ارتیر گدا بولور سن
ایلدن ،گوندن،مالدن جدا بولور سن
برگون جانینگ چیقیب فدا بولور سن
قازانارسنگ چوخ گنانی سن فتاح
در آن دوره حاکمان وقت، باج و خراج و مالیات سنگینی از ایلات طلب می کردند، با عوامل و نیروهای زورگو و چپاول گر خود، ملک را غارت کرده و به یغما می بردند و مملکت را به فنا و نابودی می کشاندند.
نادر شاه هم قصد لشکر کشی به هندوستان را دارد ، جوانان 15 سال به بالا را با اجبار وارد قشون می کند ،امر میکند که کلیه ظرف و ظروف ترکمن ها را که از جنس برنج و پولاد و چدن و مس بوده را به بهانه تولید توپ و زنبورک و گلوله جمع آوری کنند ، این غارت و تاراج حتی آفتابه، کاسه و قوری را نیز شامل می شود. اگر مقاومتی صورت می گرفت همه را از دم تیغ می گذرانید. حتی به سگ و گربه نیز رحم نمی کرد.
هر از گاهی علیه ترکمن ها تاخت و تاز می کرد و در این راه خون انسان های بیگناه به ناحق ریخته می شد.
مختوم در بخش پایانی "یورمهلی بولدی " چنین میگوید:
مختومقلی آیاما جان
بیلنگ قوشا ،گِی غضب دون
حددن آشدی بو ظالم خان
آخر تور قورمالی بولدی
چند بیت از شعر" آی گونینگیز باتماغه"
گورینگ بو ایامی فلک گردشی
فقیره ظلم اتمک ظالمینگ ایشی
حق یولنده دوغری گزان درویشی
قویما دیلار اوز حالینه یاتماغا.
حیات و عمر مختومقلی در غم و اندوه و حالات و موقعیت های سخت و دشوار سپری شده است
در زندگی خانوادگی اش نیز همراه با همسرش هرگز نتوانسته با خیالی آسوده و شاد و خرم زندگی کند.هر شب ،هر روز دغدغه فکری اش رنج ها و آلام مردم بود ،تلاش در جهت پیدا کردن راه حل های مسائل و مشکلات اجتماع و ایلش بود .در بطن این مشکلات و دشواری ها جوشیده، پولاد آبدیده شده و خلیفه شاعران قوم ترکمن میشود.
بلند داغلارینگ باشینده
بولوت اوینار سیل بیلانی
قوچ ییگیده طوی دیر بارام
هر ایش گلسه ایل بیلانی
هر جا که ایلش خوش بود او هم خوش بود و هر جا که ایلش غمگین بود او هم غمگین . برای جوانان دلیر و پر دل و جرات ، دخترانی گل آلاله مانند را آرزو می کند .مختومقلی تمامی اندوخته ها و ذخایر دانش و معلومات خود را خستگی ناپدیر از طریق اشعار در بین مردم توزیع میکند.
در این را نهایت سعی و تلاش خود را مبذول می دارد و به این زحمات و کوشش ها افتخار می کند.
برای به سر منزل مقصود رسانیدن کاروان این نیت نیکو و پسندیده کمر همت می بندد.عدم اهتمام در گفتار ضعف شخصیت خودش تلقی میکند.
"مختومقلی سوزله هر نه بیله نینگ
اوزینگه کیم لیک بیل آیدمان اوله نینگ"
به باور و اعتقاد مختومقلی چون انسان صاحب فهم و شعور است دارای مرتبه و مقام رفیع می باشد. انسان ها را به تقدیر از همدیگر فرا میخواند که قدر یکدیگر را بدانند.
کسانیکه قدر یکدیگر را نمی دانند را به چهار پا تشبیه میکند. افراد لال را نسبت به افرادی که معنی الفاظ و مفاهیم را درک نمی کنند افضل می شمارد.تجربیات نیاکان ،ضرب المثل های قدیم را که سینه به سینه نقل شده اند محترم می شمارد.
زیستن در وطن و در میان ایل و خلق خود را به زیستن در یک مملکت غریب و آواره شدن ترجیح می دهد. و آن را سعادت می داند. "مصر ده شاه بولونگدان کنعان دا گدا دییب درلر"
در کنعان (وطن خودت) باشی و گدایی کنی بهتر از آن است که در مصر باشی و پادشاهی کنی.
ینه بیر آتالار نقلی(باز یک نقل دیگر از نیاکان و اجداد)
اوز یاریندان آیرلان یدی ییل آغلار
اوز ایلیندن آیرلان عمر سای آغلار
کسی که از یار خودش دور باشد هفت سال گریه میکند،
کسی که از ایل خودش دور باشد در تمام عمر گریه میکند.
حال ابیاتی چند از شعر "ایل یاخشی"
آدم بولیب آدم قدرین بیلمایان
اوندان که بر اوتلاب یوران مال یاخشی
سوزلانگدا سوز معنیسین بیلمیان
اوندان یونه کبلاب بیلمز لال یاغشی
بیر بیوفا یاره گولیب باقانگدان
شیرین جانی غشق اودینه یاقانگدان
یاد ایلارده مسافرلیق چکنگدن
اورسه،سوگسه،خورلاسادا ایل یاخشی
قسمتی از شعر "قدرینینابیلسین":
آیرالیق اودینه یانیب بیشمهیان
ظالملار الیندن اولکه آشمایان
وطندان آیریلیب یالنگیز دوشمه یان
اولکه سینده ایل قدرینی نابیلسین"
به باور مختومقلی اگر جوانی بخواهد دولت یار و دولتمند باشد یعنی هم نیکبخت و هم توانمند باشد شرطش آن است که مردم پشتیبان و یار و یاورش باشند.نیروی ایل همانند نیروی سیل حمایتگر او باشد. در صورت عدم حمایت و پشتیبانی مردم کاری از دستش بر نمی آید.وای به حال و روز ظالمان ستم کننده به مظلوم که می بایستی در روز محشر حساب پس بدهند.
بخشی از شعر "آت یانیندا بللی دور"
دولت قونسا قوچ ییگیدینگ باشینده
حمایت لی ایلی گرک داشینده
ییگیت اوزین معلوم ادار ایشینده
قیلیجینده زبانینده بللی دور
مختومقلی غریب لارینگ گوز یاشی
داغلاری یاندیرار اریدر داشی
فقیره جبر ادن ظالمینگ ایشی
روز محشر دیوانینده بللی دور
ی.بیلیاکف به زندگی مختومقلی ارزش و اهمیت بالایی قایل است. مختومقلی را هم شاعر و هم آزادیخواه می داند. شاعری می شناسد که در برابر زور و فشار مقاومت و مبارزه می کند.کریمسکی سخنان مختومقلی را بسان تیری تشبیه می کند که راست ،حق و حقیقت است.
فابل لوکیچینسکی شاعر روس در حکایت خود به نام " ماهیگیر و ترکمن ها" می نویسد که ترکمن ها چه در وقت کار و ماهیگیری و چه در زمان صرف چای ، غزلیات مختومقلی را میخوانند.
اکنون با قضاوت عادلانه و کنکاش در اشعار مختومقلی فراغی می توان وی را در ردیف سایر سخنوران ایران عزیز چون خیام ، سعدی ، حافظ، نظامی و مولوی قرار داد.
یک بار دیگر روی سخن به سوی سلطان شاعران استاد مختومقلی فراغی می آوریم:
مختومقلی کونگله قایغی گتیرمه
بو بیر ایش وقتی دیر اوزونگ یتیرمه
سوزوم دینگلان یوق دیب اومسوم اوتورما
جهان گینگ دیر چندان بیلنده باردور.
پایان
ناز محمد یگن محمدی:
کارشناس بازرگانی بین الملل -مترجم زبانهای انگلیسی و روسی دبیر سابق دبیرستانهای شهرستان گنبد کاووس
- نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- نظرات حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای اسلامی منتشر نمیشود.
- نظرات بعد از ویرایش ارسال میشود.