ترکمن سسی- قربان محمد دبیری محیطبانی که با اتهام قتل غیر عمد یک صیاد مدتی زندانی بود ، با کمک ریشسفیدان روستا و اخذ رضایت از اولیای دم ، به کارش برگشت.در زیر گفتگوی شهروند با این محیطبان را می خوانید:
اسلحه روی دوش «قربان محمد» از آن روز سنگینی میکند؛ شده یک بار اضافی و قربان محمد آرزو میکند که کاش فشنگ، آدم را نمیکشت. یکسال و هفتماه پیش بود که فشنگ اسلحه او که محیطبان تالاب بینالمللی گمیشان است بیهوا بیرون جهید و صیادی را از پا انداخت. ناخواسته خون به پا شده بود و سبزی جنگل، پیشِ چشم قربان محمد دبیری سیاه شده بود تا همین یک هفته پیش که سازمان حفاظت محیطزیست پول دیه را جور کرد و ریشسفیدان پا پی گرفتن رضایت از اولیایدم شدند. قربان محمد حبسش را کشید و دوباره به محیطبانی برگشت؛ امیدوار به زندگی، اما با ترسی تازه، با بار اضافهای به وزن یک کلاشینکف و با این آرزو که «کاش فشنگها پلاستیکی بود، مشقی بود.»
درگیری ظهر 12 مهر 95 در تالاب گمیشان، میان 10 صیاد بود و دو محیطبان. آن روز او اسلحهدار بود و کار به تیراندازی هوایی کشیده بود و یک تیر بیهوا خورده بود به یکی از 10صیاد. دادگاه هم قتل غیرعمد را تایید کرد و همین یک هفته پیش محیطبان گمیشان بعد از گذراندن نیمی از حبس با رضایت اولیایدم آزاد شد. قربان محمد در گفتوگو با «شهروند» از تلخی روز حادثه میگوید و حال و روز امروزش پس از آزادی.
چند روز است که دوباره به محیطبانی برگشتهاید؟
پنج روز است، از روزی که آزاد شدم،
10 اردیبهشت.
بعد از ماجرایی که پیش آمد نمیترسید از اسلحه استفاده کنید؟
شاید دیگر دست به اسلحه نبرم. ترس دارد، خیلی ترس دارد. این اتفاقی است که ممکن است برای هر کسی بیفتد.
درگیری با صیادان در گمیشان چقدر اتفاق میافتد؟
زیاد. چون صیاد و شکارچی اینجا خیلی زیاد است. خیلی از مردم هم در کار صید و شکارند. عدهای از آنها مجوز دارند، اما ما با کسانی برخورد میکنیم که به دنبال قاچاق هستند و کارشان غیرمجاز است. آنها که مجوز دارند سالی 6 ماه آزادانه کارشان را انجام میدهند. باقی بیاندازه شکار میکنند و به محیطزیست آسیب میزنند.
هیچوقت در درگیریها آسیب دیدهاید؟
برای من کم پیش آمده، اما همکارانم بارها در گشتزنیها زخمی شدهاند، داخل آب افتادهاند، شهید شدهاند یا در حین رانندگی و تعقیب مجروح شدهاند. یک بار دو نفر از همکاران ما بودند که در آب افتادند و فوت کردند.
در گمیشان چند محیطبان هستید؟
شش نفر.
صیادها روز حادثه میخواستند چه چیزی صید کنند؟
آمده بودند ماهی و میگو بگیرند.
و ماجرا چطور به درگیری کشید؟
آن روز یکی از همیاران محیطزیست با سرمحیطبان ما تماس گرفت و گفت چند موتورسوار صیاد در کانال منتهی به تالاب درحال صیادیاند. سرمحیطبان هم دستور پیگیری داد. من اسلحهدار بودم و همکارم هم راننده ماشین. وقتی رسیدیم دیدم 10نفرند. شلوغ شد و بعد که اخطار دادیم یک عده متواری شدند و یکی دو نفر ماندند. یکی با موتورش افتاده بود و یکی هم ایستاده بود و به او گفتیم برو. 10متر جلو رفت و ایستاد. میخواست دوباره آنها را جمع کند. من هم میخواستم برای متواری کردنشان یک تیرهوایی شلیک کنم. این کار را کردم و اسلحه را که پایین آوردم یک تیر ناخواسته دیگر شلیک شد. من اولش متوجه نشده بودم. تیر به یکی از صیادان خورده بود. همکارم که متوجه شد دوید سمت او. گفت تیر خورده.
شما چه کردید؟
همانجا به 115زنگ زدم. منطقه دشت بود و فقط ماشینهای شاسی بلند میتوانند در آن تردد کنند. آمبولانس نمیتوانست بیاید. بعد یک دقیقه از اورژانس زنگ زدند و گفتند منطقه را نمیشناسیم. اوضاع مصدوم را پرسیدند و بعد گفتند خودتان او را سوار ماشین کنید و تا یک جایی برسانید. همین کار را کردیم. بردیمش سمت شهر. زنده بود. نزدیک شهر که رسیدیم آمبولانس هم آمد. تحویلش دادیم و فرستادیم. تقریبا 5 یا 10 دقیقه بعد او را تحویل آمبولانس داده بودیم.
او چند ساله بود؟
31ساله. درست همسن خودم.
چه زمانی به شما خبر دادند که فوت کرده؟
آمبولانس مجبور بود او را تا بندر ترکمن بیاورد، بیمارستان دیگری نبود. اینها تا یک ساعت وقت برد. تا به بیمارستان برسد وضع اورژانسی پیدا کرده بود و خونریزی داخلی. بعد هم در اتاق عمل جان داد. من یک ساعت بعد از رفتن شنیدم که این اتفاق افتاده. وقتی شنیدم از خود بیخود شدم. اتفاق خیلی بدی بود.
چه مدت بعد از آن بازداشت شدید؟
خودم همان روز به نیروی انتظامی زنگ زدم و توضیح دادم در پایگاه محیطبانی ما چه اتفاقی افتاده. آنها هم نیمساعت بعد آمدند و رفتیم پاسگاه. یک شب بازداشت بودم و فردایش با دستور دادستان به زندان منتقل شدم.
فکر میکردید بعد از این مدت دیه جور شود؟
حادثه هنگام ماموریت رخ داده بود، قتل غیرعمد بود. برای همین خود سازمان دیه را قبول کرد. انتظار داشتم پیگیریها سریع باشد اما از آنچه فکر میکردم هم سریعتر انجام شد. از پیش منتظر آزادی بودم اما تصورم این بود که بیشتر از این در زندان میمانم.
باید چقدر حبس میکشیدید؟
سه سال. از این سه سال، یکسال و نیمش را کشیدم. هر زندانیای که یکسوم حبسش را بکشد؛ اگر بار اولش باشد، میتواند با عفو مشروط آزاد شود. من میتوانستم بعد از یکسال حبس، آزادی مشروط داشته باشم. اگر دیه دیرتر از این جور میشد، باید باز هم میماندم. خسارت جانی باید جبران میشد.
در مدت بازداشت، ارتباط با خانوادهتان برقرار بود؟
نگران بودند و روحیه خوبی هم نداشتند. ارتباط تلفنیمان هر روز برقرار بود. و ماهی یکبار ملاقات حضوری.
با خانواده مقتول هم ارتباط گرفتید؟
از آنها خبر میگرفتم و میگیرم، اما ندیدمشان. آنها خیلی ناراحتاند.
بعد از آزادی و گذشتن روزهای بحرانی، واکنش مردم محلی به شما چه بود؟
اوایل من را مقصر میدانستند. چون شایعات زیاد بود. میگفتند عمدی زده و نیتش این بوده، اما ثابت شد که ناخواسته و اتفاقی بوده. کسانی که آنجا بودند و محیطبان دیگر، شاهد بودند و شهادت دادند که نیت تیراندازی نداشتهام. دادگاه هم حکم غیرعمد زد. حالا که ثابت شده به من حق میدهند. میدانند شغلم ایجاب میکند اسلحه همراهم باشد و میدانند که میتوانیم تیر هوایی بزنیم و آن اتفاق که جان یک انسان دیگر را گرفت، غیرعمد بوده.
چندسال است که محیطبان هستید؟
تقریبا 6 سال.
اصلا چه شد که محیطبان شدید؟
اول از همه علاقه داشتم. قبل از این، ما تهران بودیم و در اداره پست کار میکردم. تقریبا از سال 87 تا91. بعد آمدم و به اداره محیط زیست درخواست دادم، از من امتحان گرفتند و قبول شدم و در شهر خودمان، بندر ترکمن کار را شروع کردم. روستای ما، قرهسو 5 کیلومتر با شهر و ادارهمان در بندر ترکمن فاصله دارد.
حالا در کدام منطقه مشغول به کار شدهاید؟
همان جای قبلی، بندر ترکمن، منطقه حفاظتشده گمیشان. اینجا هم منطقه دشتی و ساحلی دارد و هم تالاب. پاسگاه ما در گمیشان است.
هر روزتان چطور میگذرد؟ راضی هستید؟
راضیام. هر روزمان شبیه به هم است، گشتزنی میکنیم. در هر حوزهای چند منطقه است و هفتهای تقریبا یک روز میتوانیم به هر منطقه سر بزنیم. برای گشتزنی در گروههای دو نفره و سه نفره به نقاط مختلف میرویم، تنهایی نه. یک روز غرب حوزه میرویم، یکروز شرق، یکروز شمال.
برای گشتزنی چه تجهیزاتی دارید؟
با خودرو و موتور میرویم معمولا. اسلحه هم همراهمان است.
بعد از این اتفاقات، خانوادهتان به ادامه محیطبانی راضیاند؟
در هر کاری ممکن است اتفاقی پیش بیاید. کار ما هم پر از حادثه است.
بچه هم دارید؟ چند سالشان است؟
دو تا پسر دارم. وقتی این اتفاق افتاد، یکیشان یکسال و نیمش بود و آن یکی چهارساله بود. الان یکی سهساله است و آن یکی پنجسالونیمه.
بزرگان روستا هم برای گرفتن رضایت از اولیای دم وساطت کردند؟
ریشسفیدها و روحانیهای بندر ترکمن با روحانیهای گمیشان دیدار و با شاکی صحبت کردند. شرایط را گفتند و آنها گذشتند. خانواده خودم هم صحبت کردند، پدرم خیلی پیگیر ماجرا بود. دستشان درد نکند.
میزان دیه چقدر بود؟
یک دیه کامل به همراه ماه حرام. بیشتر از 300میلیون تومان.
حقوق و بیمهتان در مدت بازداشت سر جایش بود؟
حمایتها همیشه بوده و حقوق و بیمهام را هم داشتهام.
وقتی در حبس بودید چطور؟
خانوادهام حقوقم را میگرفتند.
فکر میکنید چه تغییری لازم است تا خسارت جانی در درگیریهای اینچنینی کمتر شود؟
کافی که نیست، اما من فکر میکنم ما تجهیزات سادهتری میخواهیم. استفاده از اسلحه برای ما سخت است و قانون هم اجازه نمیدهد که هر جایی از سلاح استفاده کنیم. اصلا به ندرت میشود از سلاح استفاده کرد. اسلحه یک بار سنگین است روی دوش ما. اصلا اسلحهای را که فشنگ جنگی دارد باید در جنگ استفاده کنند نه بین مردمی که مثل خودماناند. البته خُب اسلحه باید باشد اما نه جوری که اگر استفاده کردیم، نشود جبران کرد و هر دو طرف را نابود کند. اسلحه باید باشد اما نه با این فشنگ. اگر فشنگ پلاستیکی یا مشقی باشد، بهتر است. احتمال دارد به خودمان هم برخورد کند و به همکارمان. اما اینطوری وقتی فشنگ محیطبان یا شکارچی به یکی از آنها اصابت میکند، هم کسی که گلوله خورده از دست میرود و هم کسی که از اسلحهاش شلیک شده نابود میشود. مثل من. کاش فشنگها پلاستیکی بود.
دورههای آموزشی کار با اسلحه برایتان برگزار میشود؟
هر 6ماهی یکبار در خود استان گلستان برگزار میشود. افسرهای ارتشی به ما آموزش کار با اسلحه کلاش میدهند.
چند روز پیش در سفر آقای کلانتری به گلستان با ایشان همراه شدید؟ با هم گفتوگو کردید؟
آقای کلانتری ماموریت کاری داشتند در استان ما. ما هم رفتیم به مزار شهدا و ملاقات داشتیم. وقت کم بود. فقط درباره پیگیری پرونده که سریع انجام و دیه پرداخت شد، تشکر کردم. بعد هم رفتند. / شهروند
- نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- نظرات حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای اسلامی منتشر نمیشود.
- نظرات بعد از ویرایش ارسال میشود.