ترکمن سسی - سلام تهران ، زیبا ابرشهر شب،چراغهای رنگی،خیابانهای خلوت و آرام با گاه به گاهی ماشینهای مدل بالا و کوپدس کوپدس های گوشخراش،گرچه وقتی ...
شهر بالایی دارد و پایینی
پایین شهر طپیده در دردهای پیدا و پنهانش
و هرچه بالاتر میروی ساختمانهای شیک،کوچه های شنگ،ماشینهای مدل بالا، گل،درخت،و بوی محبوبه های شب که مستت میکند و میل به واکاوی را در وجودت قلقلک میدهد.
اینجا چه میگذرد؟
ساختمانهای مدرن با پارکینگ،دوربین های مدار بسته، با واحدهای بزرگ، چند خوابه، پنت هاوس و سرویس کامل استخر،سونا، جکوزی.
تمام اینها زیبایی های مختص به شهر،ولی یک تلنگر نگاهم را به واحد کوچک مستقر در گوشه پارکینگ جلب میکند و این آغاز دردهای من است.
واحد سرایداری یک واحد مدرن کوچک شده از تمام المانها برای خانواده کوچکی که پس از مراسم عروسی شان به اینجا نقل مکان کرده اند و بعنوان سرایدار مشغول به کارمیشوند.
چقدر خوب، کجای این قصه دردناک است، مگر حسودی، نویسنده ابله بدبین مزخرف دردت چیست (اینجا خانواده ای مشغول بکار شده اند، اشتغال زایی موثر)(،زندگی در بهترین نقاط شهر، مدرنیسم)(
امکانات فوق العاده زندگی که بعلت تعویض سالیانه مالکین به خانه سرایدار اضافه میشود، رفاه) و( تامین حقوق متناسب،درآمد موثر،) و( برخوردهای اجتماعی متناسب روز بدلیل زندگی در کنار افراد تحصیلکرده با تمکن مالی بالا، تربیت)
تمام تفاسیر بالا تفاسیری زیبا با نگاه مثبت است پس کجایش دردناک است که مجبور میشوی چشم باز کنی و بنویسی.
اکثر نمونه آماری ترکمن هستند و دردناک تر با دقت و کنجکاوی در رفتارهایشان متوجه ریز خلقیاتی میشوی شاید یک امر روتین در بین سایر ملل باشد ولی برای ترکمن متعصب و معتقد به اصول شرافت مدارانه انسانی مقداری دردناک است.
مختصر و کوتاه، رفتارها دچار واریانس میشود، استخر پارتی های مالکین در وجودشان رخنه میکند، حمام های آفتاب، پوشش های بدون لفافه، گرایشات جنسی نا متعارف، مصرف مواد مخدر و الکل، مهمانی های هم صنفی تقریباً آزادانه کم کم شروع به لکه گذاری بر دامان پاک دختران زیباروی ترکمن میشود و ناهنجاری ها تا جایی پیش میرود که این اصول غیر اخلاقی برایشان عادی میگردد و این زنگ خطریست برای اضمحلال تنها باقیمانده ترکمن که همیشه برند پر صلابتش است،نجابت.
نجابت ترکمن برند بی بدیلی ست که باید فکری برای نجاتش بکنیم
من جای دردهایم درد میکند و زخم های زخمی میشود، رسالتم دیدن و نوشتن است و کاش فکری بجد برای این معضل یافت گرد.
این درد نوشته با رفتارشناسی جامعه آماری از سرایداران ترکمن، شنیده ها و گفته های سایر دردمندان تهیه و تدوین گردیده و فقط زنگ خطری برای حفاظت از نجابت قومی ست که احساس ناخوشایندی میتراود.
حالا بماند که روحیه کارایی بهترین سالهای جوانی را به سوی تن پروری سوق میدهد واگر بعد ده سال از شغلش بیکار گردد هیچگونه فن و حرفه ای ندارد.
این درد نوشته به تمام سرایداران ترکمن که با حفظ نجابت ذاتی و شان خانوادگی فقط به شغلشان فکر میکنند تقدیم میگردد.
مراد قربانی
دیدگاهها
وقتی فاصله طبقاتی اجازه استفاده از پتانسیلهای منطقه رو به جوانان قشر متوسط و فقیر جامعه نمیده چاره ای جز مهاجرت نمیمونه.
اگر دقت کرده باشید در هر روستا از روستاهای ترکمن صحرا بیشترین سطح زیر کشت مطعلق به چند نفر خاص است و سال بسال زمینهای منطقه در انحصار این افراد قرار میگیرد تاجایی که برسد در کل ترکمن صحرا کمتر از دویست نفر کشاورز وجود داشته باشد.
من جوان با ده تومن میخواهم چهر هکتار زمین اجاره کنم و کشاوزی کنم ولی در دقیقه نود فلان ثروتمند زمین رو با حداکثر قیمت معامله میکند با این توجیه که پول کرایه ادوات رو در بیاورم کافیست؛پس تنها راه باقی مانده برای من که قدرت رقابت رو بدلیل سرمایه کم ندارم تنها یک راه میماند.(یک پراید دست دوم بخرم بروم تهران مسافرکشی کنم)