c_300_250_16777215_10_images_23323.jpg



ترکمن سسی - عبدالغفور رومی - سال‌هاست که مجامع غربی و نواندیشان سکولار، با یک پمپاژ وسیع فکری به صورت مستمر در حال القای این هستند که با رشد عقل‌گرایی و پیشرفت منزلت انسانی با علم و تجربه، دیگر در ساحت بشری جایگاهی برای دینِ وحی‌مدار وجود ندارد.

 

برخی از روشنفکران داخلی با ترجمه ناقص و جهت‌دار از روند مدرنیزاسیون در غرب، آن را نتیجه کنار زدن دین از ساحت جامعه می‌دانند این در حالی است که در بزنگاه‌های تاریخی همچون غزه و اسرائیل ما شاهد تصمیماتی خون‌بار و فاجعه‌آمیز از سوی آمریکا هستیم که دلیل آن آموزه‌های مسیحیت صهیونیست و آنجلیست دانسته می‌شود.

پارادوکسی از بودن یا نبودن دین که دروغ بزرگ روشنفکران غرب‌گرا را آشکار می‌کند.
سال‌هاست که مجامع غربی و نواندیشان سکولار، با یک پمپاژ وسیع فکری به صورت مستمر در حال القای این هستند که با رشد عقل‌گرایی و پیشرفت منزلت انسانی با علم و تجربه، دیگر در ساحت بشری جایگاهی برای دینِ وحی‌مدار وجود ندارد.

این جریان با یورش مدام به سنت و بن‌مایه‌های دینی همانند فقه و معرفت دینی در تلاش است که مکاتب تولید شده توسط بشر در طی چند قرن اخیر را یک نسخه نهایی و نجات‌بخش معرفی کند. غرب به عنوان مهد و زادگاه این نگاه دین‌ستیز، قبله‌گاه روشنفکرانی است که با پیوستن به احزابی پنهان همچون فراماسونری به دنبال پروژه حذف دین هستند.

طیف روشنفکران غرب‌گرا که اعتقادی به دین و ارزش‌های برآمده از آن ندارند در روایت خود از فرنگ و شهر رؤیایی غرب، آن‌ها را رها شده از افیون دین معرفی می‌کنند و نقطه شروع روند مدرنیزه شدن را تنها منوط به جدا نمودن اجتماع از باورهای مذهبی می‌دانند.
اما این ادعا و روایت که عرصه‌های تصمیم‌گیری و تولید سیاست در غرب را منهای دین نشان می‌دهد چندان هم صادقانه نبوده و در آن یک غلو و زیاده‌نمایی دیده می‌شود. به عبارتی جریان براندازی دین و جلوگیری از دخالت دین در سرنوشت بشر عمومیت نداشته و گاه مشاهده می‌شود که در برخی از تنگناهای سخت که غرب باید تصمیمی سرنوشت‌ساز و مرتبط با جان میلیون‌ها نفر اتخاذ کند دچار یک انفعال برخاسته از دین می‌شود و با الهام از آموزه‌های دین مسیحی به چالشی عمیق که مرتبط با مسائل جهانی است ورود پیدا می‌کند.

همانند غزه و ابعاد رو به گسترش آن که بیم جنگ منطقه‌ای در آن اوج گرفته است و در آن مسئولان آمریکایی و برخی کشورهای غربی برای پاسخگویی در برابر افکار عمومی در مورد چرایی موضع حمایتگرانه خود از صهیونیست‌ها به تعالیم مسیحیت اشاره می‌کنند![1]

آن‌ها در توضیح اینکه چرا اسرائیل را وادار به توقف جنایت و نسل‌کشی نمی‌کنند از کیش مسیحی خود صحبت کرده و دفاع از یهودیان را مطابق با آیین خود می‌دانند که در آن تحقق سناریوهای آخرالزمانی در منطقه آرماگدون اسرائیل، منوط به تسلط کامل یهودیان بر اراضی فلسطین است که پس از آن عیسی در کوه زیتون فرود آمده و تمامی یهودیان، مسیحی شده و آموزه نجات انسان به مرحله نهایی خود خواهد رسید.

اکنون سؤال این است که وقتی آمریکا که تحت تأثیر مسیحیان آنجلیست و در واقع مسیحیت صهیونیست است و با توجه به آن حاضر می‌شود در برابر بیش از ۱۳۰ کشور جهان به تنهایی محکومیت اسرائیل را وتو کند، چرا تنها سیاست‌های خارجی ایران ایدئولوژیک و الهیاتی معرفی‌شده و کشورمان متهم به استفاده ابزاری از دین و سپس مسائل مرتبط با فلسطین می‌شود؟
بارها مقامات جمهوری اسلامی ایران اعلام کرده‌اند فارغ از باورها و ارزش‌های دینی، دفاع از مظلوم یک آموزه انسانی و حقوق بشری است و لذا با عبور از مقوله دین، صدها دلیل منطقی برای دفاع از فلسطین وجود دارد؛ اما مقامات آمریکایی باید پاسخ بدهند به غیر از آنچه مسیحیان آنجلیست ادعا می‌کنند که مسیر برگشت حضرت عیسی(ع) تنها از قدس و فلسطین می‌گذرد آیا دلیل دیگری برای حمایت متعصبانه و حیثیتی از اسرائیل وجود دارد؟

نوشتن دیدگاه

مخاطبان گرامی، برای انتشار نظرات لطفا نکات زیر را رعایت فرمایید:
- نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- نظرات حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های اسلامی منتشر نمی‌شود.
- نظرات بعد از ویرایش ارسال می‌شود.


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

 

ترکمن سسی

turkmensesi

تبلیغ

 

نوین وب گستر