ترکمن سسی ،گردآوری و تحقیق عثمان ملا :بحث تکفیر و خارج کردن راحت برخی از مسلمانان از دایره اسلام و مسلمانی یکی از پدیده هایی است که در در سالهای اخیر با ظهور گروههای تکفیری در مناطقی از دنیای اسلام رواج پیدا کرده است .
بنظر می رسد این جریان بدنبال این است که به بهانه های واهی، آتش اختلاف و برادر کشی را در میان مسلمانان شعله ور سازد .ذیلا دیدگاه فقهی یکی از علمای اهل سنت در زمینه شرایط تکفیر در فقه حنفی منتشر می گردد.
أَیُّمَا رَجُلٍ قَالَ لِأَخِیهِ : کَافِرٌ، فَقَد بَاءَ بِهَا أَحَدُهُمَا مشکوة شریف جلد 2 صفحه 411
یعنی : هرکس که برادر مؤمنش را کافر خطاب کند ناچارا یکی از آن دو شخص کافر می شود .
مفهوم این حدیث این است که اگر شخصی برادر مؤمنش را کافر خطاب کند دو حالت پیش می آید ، یا شخص مقابل واقعا کافر بوده و این حرف فقط از کفر او خبر می دهد و این کار فایده چندانی ندارد ، اما اگر شخص تکفیر شده کافر نباشد ، این سخن به خود شخص بازگشته و خود او کافر می شود . بخاری و مسلم بر این حدیث متفق هستند .
نعوذبالله اگر شخصی کافر شود تمام اعمال خیرش از بین می روند ، یعنی طاعات و عباداتش نیست می شوند ، و اگر متأهل باشد باید تجدید نکاح کند ، و همچنین تا وقتی که از این گناهش آشکارا توبه نکند خواندن کلمه طیبه او را وارد اسلام نمی کند و همچنان در کفر باقی می ماند .
باید دانست که در روز قیامت از ما پرسیده نمی شود که چرا فلان شخص کافر را تکفیر نکردی ، بلکه تکفیر دیگران هیچ تأثیر مثبتی در ایمان ندارد بلکه اگر تکفیر بی جا باشد ما را از دایره دین خارج می کند . والعیاذبالله من ذلک .
ما روزی چندبار کفار مقابل پیامبران از جمله فرعون و هامان و شداد و نمرود و ابوجهل و ... را تکفیر می کنیم ؟ شاید کسانی که دیگران را تکفیر می کنند در طول عمرشان یک بار هم این کفار را که به صراحت قرآن کفرشان آشکار است تکفیر نکنند ، اما یک مسلمان که نماز می خواند و تمام اعمال صالح را انجام می دهد و حتی بیشتر از شخص تکفیر کننده بر ایمانش پایبند است را فقط به این خاطر که دیدگاهش با دیدگاه آن شخص متفاوت است یا آن شخص خلاف طبع و میل شخص تکفیر کننده عمل می کند تکفیر می کنند .
در زمان امام اعظم ابوحنیفه نعمان بن ثابت کوفی رضی الله عنه عموم فِرَق گمراه از جمله معتزله وجود داشتند که خیلی از عقایدشان مخالف عقیده اهل سنت و جماعت بود اما در کتاب « فقه اکبر » امام اعظم که اولین کتاب در علم کلام است هیچ کدام از این فرقه ها تکفیر نشده اند .
در بریقةالمحمودیة شرح طریقةالمحمدیة جلد2 صفحه 86 ( چاپ استانبول ) مذکور است که هرگاه 99 قول بر احتمال کفر شخص و فقط 1 قول بر احتمال عدم کفرش موجود باشد ، باید به آن 1 قول عمل کرده و نباید آن شخص را تکفیر کرد .
در حاشیه اشباه و نظائر حموی جلد 2 صفحه 190 و ردالمحتار علی الدرالمختار جلد 6 صفحه 345 به نقل از خلاصة الفتاوی و غیره می نویسد : اگر یک قول به اسلام آن شخص و چندین قول بر کفر او موجود باشد باید به آن یک قول عمل کرده و از تکفیر او پرهیز کرد .
همچنین در بحرالرائق جلد 5 صفحه 210 باب احکام المرتدین و حاشیه اشباه و نظائر حموی جلد 2 صفحه 190 نیز می فرمایند : اگرچه آن یک روایت که بر عدم کفر آن شخص دلالت دارد ضعیف هم باشد باید به آن یک قول عمل شود .
و همچنین در حاشیه اشباه و نظائر در همان صفحه مذکور می فرماید : « و لو کانت تلک الروایة لغیر أهل مذهبنا » یعنی : اگرچه آن روایت ضعیف را غیر اهل مذهب ما نیز روایت کرده باشد ( مذاهب دیگر اهل سنت و جماعت ) ، و در مقابل آن 99 روایت قوی قرار داشته باشد ، باید بر آن یک قول عمل کرد .
تمام این شواهد و براهین بر آن دلالت دارند که هیچ گاه نباید در این مورد خطیر عجله کرده و تکفیر کرد ، خصوصا اگر درمورد کفر آن اختلاف نظر باشد و یا سخنش محمل خوب داشته باشد.
زیرا محققین مذهب احناف گفته اند که اکثر اقوال کفر که در فتاوی مذکور است ، قابل افتاء نیستند.
علامه زین الدین بن نجیم مؤلف بحرالرائق و اشباه و النظائر که از اعلام طراز اول احناف می باشد و ملقب به ابوحنیفه ثانی است می گوید : بر خود لازم گردانیدم از الفاظی که در فتاوی بعنوان الفاظ کفر یاد شده بر کفر شخص فتوی ندهم . رجوع شود به ردالمحتار علی الدرالمختار جلد 6 صفحه 345 و بحرالرائق جلد 5 صفحه 210 باب احکام المرتدین .
هم چنین فقیه و محقق ممتاز احناف علامه کمال بن همام در کتاب گرانقدر فتح القدیر نیز از این مضیقه به حیرت آمده می گوید : من بر خواد لازم گرفتم که بر هیچ یک از الفاظی که در قسمت تکفیر مسلمانان در فتاوی بعنوان الفاظ کفر یاد شده فتوا ندهم . رجوع شود به حاشیه اشباه و نظائر جلد 2 صفحه 190 .
خلاصه کلام این که اگر شخصی برادر مؤمنش را فاسق یا کافر خطاب کند و شخص موردنظرش چنین نباشد ، این حکم بر خودش باز می گردد و در همان لحظه تمام حسناتش بر باد می رود و نکاحش فسخ می شود .
همچنین از مضرات این عمل بر جامعه این است که بدبینی بین مسلمانان رواج می یابد و نفاق و شقاق را در بین مسلمین به بار می آورد و سبب افتراق جماعت مسلمین می گردد که مخالف امر خداوند که اتحاد می باشد است و نیز خدمت بزرگی به عناصر مخالف اسلام می کند ، چون هدف آنان از بین بردن اتحاد مسلمین و سیطره بر آنان است .
تمام این مباحث و احکام درمورد قاضی و مفتی بود ، اما اشخاص عادی که علمی بر احکام دین ندارند و در امور دین سیاه را از سفید تشخیص نمی دهند اصلا و ابدا حق تکفیر دیگری را ندارند.
والسلام علی من اتبع الهدی
- نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- نظرات حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای اسلامی منتشر نمیشود.
- نظرات بعد از ویرایش ارسال میشود.