ترکمن سسی - رزمنده دوران دفاع مقدس گفت: در جبهه فقط رنگ لباس ها یکی نبود، بلکه دل ها هم یکرنگ و صمیمی بودند و تعلقات دنیوی معنای واقعی خودش را از دست می داد.
"جانی (کاکا) گری" متولد سال 1342 در کوموش دفه، در گفتگو با خبرنگار ترکمن سسی، ضمن تشریح ماه های حضورش در خط مقدم جنگ تحمیلی گفت: بنده در اواخر سال ۱۳۶۲ به خدمت مقدس سربازی اعزام شدم و پس از گذراندن دوره آموزشی در پادگان شاهرود به پادگان 16 زرهی قزوین معرفی شدم.
مدتی بعد از آنجا به مناطق جنگی اندیمشک و دزفول رفتم. آن سال ها اوج دوران جنگ تحمیلی بحساب می آمدند و پیش بینی اینکه طی بیست و چهار ساعت آینده چه اتفاقاتی پیشامد خواهد کرد، بسیار سخت بود.
گری، مهمترین حربه دشمن برای غافلگیر کردن رزمندگان اسلام را در بمباران بی وقفه خط مقدم جبه توسط هواپیماهای جنگی و توپخانه عراق دانست و افزود: عراقی ها مرتب از هوا و زمین اقدام به شلیک انواع بمب ها و از جمله بمب خوشه ای می کردند و اصابت خمپاره به زمین برای رزمندگان که مرتب شاهد شلیک های دشمن بودند یک موضوع عادی و طبیعی بشمار می رفت.
در طول سال بعد دشمن اقدام به بمباران شیمیایی منطقه کرد و چون این مسئله قابل پیش بینی نبود، برخی از رزمندگان و از جمله همرزمی که نزدیک به بنده بود، ماسک به همراه نداشت، از این رو ماسک خودم را به وی دادم و سریعا دست بکار شده و چفیه ام را با آب خیس کردم تا آنرا دور مجرای تنفسی و دهانم ببندم و کمتر صدمه ببینم. در زمان بمبارن شیمایی هر ثانیه حکم مرک و زندگی دارد و باید در سریعترین زمان واکنش نشان داد.
این رزمنده دفاع مقدس با بیان این مطلب که آثار جنگ سال ها در بدن باقیمانده مانده و اکثرا با افزایش سن بروز پیدا می کند، اظهار داشت: سی و هفت سال پس از آن دوران عوارض حملات شیمیایی دشمن اکنون آسیب هایش را نشان داده است و همچنین ترکش های خمپاره باعث شدند تا از ناحیه یک چشم و گوش صدمه جدی ببینم.
در آن زمان و ایام جوانی بسیاری از رزمندگان آسیب های اینچنینی را جزئی فرض کرده و کمتر به آنها اهمیت می دادند. مطمئنا جراحت تعدادی زیادی از سربازان جنگ تحمیلی در مراکز درمانی و بیمارستان های آن زمان ثبت نشده است و از آنها بعنوان "مجروحان گمنام جنگی" یاد می شود.
جانی گری عنوان نمود: خط مقدم جبهه تنها محیط جمعی است که در آن باید برای هرگونه اتفاق آماده بود. در عملیات هایی که ترتیب داده می شوند و یا در نوبت هایی که دشمن دست به حمله می زند، تعدادی از نیروها به شهادت می رسند و تنها خاطراتشان در ذهن باقی می ماند.
مرور وقایع دوران جنگ، یادمان گذشته و افرادی است که جان خود را برای دفاع از سرزمین ناقابل می دانستند.
در جنگ تشریفات وجود ندارد. اشخاص خود را برتر از دیگران نمی دانند. بارها اتفاق می افتاد که رزمندگان، همرزمان زخمی را کول گرفته و مسافت طولانی تا به پشت جبهه حمل می کردند. در جبهه فقط رنگ لباس ها یکی نبود، بلکه دل ها هم یکرنگ و صمیمی بودند و تعلقات دنیوی معنای واقعی خودش را از دست می داد.
عوامل زیادی دست به دست هم دادند تا این آب و خاک حفظ شود. جنگ برای عراق بسیار گران تمام شد و پس از آن هیچ کشوری جرات نکرد چشم به این آب و خاک داشته باشد.
- نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- نظرات حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای اسلامی منتشر نمیشود.
- نظرات بعد از ویرایش ارسال میشود.