مهندس خواجه محمد نیک رفتار:با برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی در جمعه ای که گذشت فضای بیم و امید هواداران و کاندیداها بالاخره به پایان رسید و تکلیف اکثر حوزه های انتخاباتی کشور در همان دور اول مشخص گردید.
در شهرستان گنبد کاووس نیز رقابت نفس گیری بین کاندیداهای اقوام و تفکرات مختلف شکل گرفت که سرانجام آن برای همه ما روشن است. سرانجامی که به باور خیلی ها محصول یک رقابت ناجوانمردانه بود و تداعی عمل غیر اخلاقی دوپینگ را در رقابت های ورزشی ، برای مفسرین و تحلیل گران انتخابات داشت. در مورد چرایی شکل گیری یک جریان نیروزا واهداف و برنامه های آنها و عوامل پشت پرده و روی صحنه آن به تفصیل خواهیم نوشت. اما بحث های داغ انتخاباتی از روز شنبه به بعد عمدتا حول یک محور میچرخد: وزن اجتماعی یاشولی های گنبد چقدر است؟ این جریان موفق به کسب چند درصد آرای ترکمنان گنبد و بعضا برادران غیر ترکمن شده است؟ آیا آنها واقعا نتیجه یک رقابت را تغییر دادند؟ و یا بدون هیچ تغییری در نتیجه آنتخابات صرفا به طرفداران آقای طیار کمک کردند تا با آسودگی خاطر تمام آماده جشن نیمه شب شنبه باشند؟
مشاهدات میدانی از اجتماعات شبانه در جلوی منزل آقای طیار بیانگر این است که عده ای دائما برطبل نقش عظیم یاشولی ها در کسب نتیجه می کوبند و سعی می کنند تا حد ممکن فضا را با صدای بلند آن آغشته نمایند. چهره این افراد برای اکثر کسانی که در جلسات یاشولی ها شرکت داشتند چهره های آشنایی است. بخشی از این چهره ها شادان از یک حرکت منسجم و متحد قومی و راغب به ادامه آن در آینده هستند و عده ای هم گویی منتظر نشان لیاقت یا افتخار از سردار ظفر هستند که البته باید منتظر جلوس بر صندلی سبز باشند. اما آنچه که از مشاهدات بطن جامعه برمیآید کمی متفاوت تر از اجتماعات خاتمه ناپذیر خیابان خالدنبی است. بخشی سخن از اشکالات در شروع یک حرکت می گویند و عده ای از تبدیل انتخابات به انتصابات سخن می رانند. بعضی ها نقش یاشولی را تعیین کننده متصورند و برخی بی تاثیر!!! بهر جهت ما برآنیم تا نقش این حرکت درست یا غلط را در تعیین نتیجه نهایی از دو منظز ارزیابی نماییم:
1- اعضای 600 نفره یاشولی ها را که هنوز نه هویت آنها و نه نحوه انتخاب آنها برای جامعه شفاف است را اگر بخواهیم نمونه ای از یک خروار متصور شویم، با نگاهی به آرای ماخوذه کاندیداها در تالار بابایی مشاهده میشود که آرای آقایان سلیمان هاشمی و عبدالصمد بردی پور و دیگر کاندیداها در قیاس با آرای آقای قرجه طیار متناسب با هرآنچیزی است که درروز جمعه اتفاق افتاد و عملا ماهها جلسات و نشست های جماعت یاشولی و صرف هزینه های زیاد آن دستاوردی برای طراحان آن نداشت و آنها صرفا توانستند با اجرای نمایش های متعدد، خود را یک امداد غیبی برای پاروزنی جلوه نمایند که در مسیر رقابت جلوتر از بقیه بود. تنها محصول این حرکت کدورتی شد که معمولا از شبهه ی دخالت داوران به نفع رقبا به وجود می آید. بدیهی است که معرفی هویت افراد 600 نفره بیان خواهد کرد که مشت تا چه حد نمونه خروار است. 2- با نگاهی اجمالی به انتخابات گذشته می توان تا حدودی وزن آرای سه کاندیدای بالای جدول را تخمین زد. بادرنظر گرفتن اینکه کل آرای ماخوذه این دوره و دوره قبل تقریبا به یک اندازه هستند می توان ارزیابی کرد که جریان یاشولی ها باعث ریزش حداقل 10000 رای برای عبدالصمد بردی پور شده اند واین در شرایطی است که نخواهیم بپذیریم تعدد کاندیداهای این دوره نیز ممکن است در ریزش آرای ایشان موثر بوده باشد.
همچنین این جریان با در نظر گرفتن شرایط مذکور موفق به کاهش 12000 رای از آرای آقای سلیمان هاشمی شده است که طبیعتا حضور یک رقیب دیگر از اقوام و آشنایان ایشان در ریزش آرای وی بی تاثیر نبوده است. اما با نگاه به آرای قرجه طیار در دور هشتم که با 15647 رای نفر چهارم آن دوره شده بود کمی بی انصافی است که آرای ایشان را همین مقدار توصیف کنیم. چرا که ایشان توانسته است با جلب نظر شورای اصلاح طلبان برای ورود به لیست امید، آرای قابل توجهی از سمت باورمندان به انتخابات حزبی را کسب نماید. میزان این رای را در گرگان 22000 رای برآورد کرده اند که از صندوق ها بصورت مشترک نام آقایان رادمهر و تربتی نژاد قرائت گردید. با تناسب آرای گنبد و گرگان، میزان آرای حزبی در گنبد چیزی حدود 15000 رای باید باشد که البته با شگفتی های موجود در صندوق های محلات غیر ترکمن بخش عمده ای از این میزان متعلق به برادران غیر ترکمن است. حال واقعا چه میزان یاشولی ها در جامعه ای که برای بردی پور 42000 رای و برای هاشمی 32000 رای واریز کرده توانسته اند جریان را به نفع آقای طیار تمام کنند؟ اگر آرای ایشان را در دور هشتم با آرای اصلاح طلبان تجمیع نماییم مشخص میشود به همان میزانی که از آرای نفرات دوم و سوم انتخابات این دوره کم شده به آرای آقای طیار اضافه شده است. این همان آرای خاکستری هستند که عموما در انتخابات، تحت تاثیر امواج بلند هستند و ملاک های آنان برای رای در شرایط عادی بسیار متغیر و غیر قابل پیش بینی است.
ملاک هایی چون ظاهر، زندگی خصوصی و ..... لذا از این منظر می توان گفت که جریان یاشولی ها با هدایت اکثر آرای خاکستری توانستند در تغییر نتیجه بازی نقش داشته باشند اما وزن آن به قدری سخیف است که مانند فشاری بند انگشتی در یک رقابت مچ گیری است که می تواند فرد پیروز را تعیین نماید. انتظاری که از تاثیرعنوان یاشولی بر قوم ترکمن بود به چیزی به مراتب سنگین تر و موثرتر بود و نقش ناچیز اما تاثیر گذار آن نوید بیداری و هوشیار جامعه ترکمن درمسایل سیاسی را میدهد و پیام روشن آن درک عمیق غالب جامعه از انحرافی است که جریان یاشولی از هدف عالی خود پیدا کرده است.
دیدگاهها
چرامیگویندسیاست کثیف است ودوست ودشمن نمی شناسد!!!!
این درست نیست!!بهتراست بگوییم سیاستمدارکثیف دوست ودشمن نمیشناسد!!
وسیاستمداری کثیف است که ضعیف النفس است واراده ای ازخودنداردوبازیچه دست دیگران است!
نه یاشولی های موتورسوار!!
نه یاشولی 22ساله ای که هنوزمعنی یاشولی رانمیداند!!
یاشولی بزرگ!اگرالان یاشولی بودن رانشان دهیدحساب است!!
اگرتوانستیدهمه مردم منطقه راباهم همراه کنیدحساب است!
اگرتوانستیدرقیبان رارفیق کنیدحساب است!
اینقدرراحت بین مردم شکاف ایجادکردوبین آنها تفرقه افکند!!
ای داد و ای هوار!!!آقایانی که خوشحال هستیدکه کارگردانی موفقی داشته اید شمارابه خداچشمهایتان رابازکنیدوببینیدکه بامردم چه کرده اید!!
ببینیدچطورنام شریف یاشولی رابه گندکشیده اید!!
این یک کنکورنیست که به جواب آخرامتیازمثبت بدهند!!
ناخدایان!!این یک مسئله بودکه بیشترین نمره به راه حل آن تعلق داشت!!